داوود در دعاهای خود می گفت : «بارالها !من دوستی تو و دوستی آن که دوستت دارد و کرداری که مرا به دوستی ات می رساند، از تو درخواست می کنم . بارالها !دوستی ات را نزدم محبوب تر از خودم، خانواده ام و آب خُنکْ قرار ده» . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :22
بازدید دیروز :0
کل بازدید :10977
تعداد کل یاداشته ها : 13
03/12/14
12:13 ع

مُسلِم

   خفقان بود. رعب و وحشت کبوترها را هم فراری داده بود. فقط بیست سال بود که علی رفته بود اما کوفه...!

   درودیوارهای شهر بوی خیانت گرفته بود. انگار این شهر تا به حال محبت و عدالت را ندیده بود. حکومت تمام تلاشش را کرده بود اما یاد علی هنوز در ذهن ها بود. به یاد علی بود که کوفیان ده هزار نامه به مکه فرستادند و از اباعبدالله یاری خواستند، با مسلم بیعت کردند اما... نمی دانیم شاید خودشان هم فکرش را نمی کردند که مسلم را بکشند و در برابر امامشان شمشیر بکشند.

   آخرین باری که حجتمان را دیدیم هزار و دویست سال پیش بود. انگار تمام دنیا کوفه شده و تشنه عدالت علی. نه بیست سال، هزار و دویست سال است دعای فرج می خوانیم و از امام یاری می طلبیم. دعای عهد می خوانیم و هر روز قول یاری می دهیم. اما تا امروز چقدر مسلم زمانمان را یاری دادیم تا خیال امام از ما راحت باشد و بداند ما اهل کوفه نیستیم؟


92/8/15::: 4:11 ع
نظر()
هدف